مقالات ( بلاگ )

5 دلیل برای تماشای سریال سرگذشت ندیمه

5 دلیل برای تماشای سریال سرگذشت ندیمه

چرا باید سرگذشت ندیمه را تماشا کرد؟

سریال سرگشت ندیمه یا handmade’s tale سریالی است در ژانر تراژدی و پادآرمان شهری که به سفارش کمپانی هلو (HULU) توسط بروس میلر ساخته شده است. داستان این سریال برگرفته از رمانی به همین نام به قلم مارگارت اتوود کانادایی است. مارگارت در کتابش داستانی برگرفته از واقعیت جهان را روایت می کند. داستانی هولناک در جامعه سرمایه داری.

داستان سریال سرگشت ندیمه درباره چیست؟

اگر بخواهم داستان این سریال را کوتاه برایتان بگویم باید اینطور بگویم که:

در راستای آلودگی های زیست محیطی و افزایش بیماری های مقاربتی،زنان دنیا دچار ناباروری شده و تنها ۵٪ زنان قابلیت باروری دارند و جمعیت کره زمین رو به کاهش است. در این میان مردمان جامعه سرمایه داری که نام حکومت خود را گیلیاد گذاشته اند علیه دولت آمریکا کودتا کرده و دولت خود را در آمریکا بر سر کار می آورند. گیلیاد دولتی تمامیت خواه و بسیار مذهبی است و قصد دارد که مشکل کاهش جمعیت را با روش خودش از بین ببرد. روش دولت گیلیاد اینگونه است که آنها تمام زنان بارور در کل کشور آمریکا را در قلمرو خود جمع کرده و از آنان به عنوان دستگاه تولید مثل استفاده می کند. زنان در گیلیاد به سه دسته تقسیم می شوند.
دسته اول زنان مردان سرمایه دار و سناتورها که قابلیت باروری ندارند. دسته دوم زنان نا بارور که به آنها مارتا گفته می شود. و دسته سوم زنان بارور که به آنها ندیمه می گویند. دسته اول زندگی به ظاهر نرمال و راحتی دارند. دسته دوم هم به عنوان خدمتکار در منازل کار می کنند و دسته سوم،همان دستگاه های تولید مثل هستند.

سرمایه دار بودن همیشه دلیل خوشبختی و آرامش نیست.

زنان دسته اول در گیلیاد به ظاهر زندگی راحتی دارند. اما هر چه در سریال رو به جلو پیش می رویم متوجه می شویم که اوضاع آنها هم بسامان نیست. چندین قانون در گیلیاد وجود دارد که شامل همه زنان در همه دسته ها می شود. البته این در صورتیست که آن قوانین برای مردان گیلیاد قابل اجرا نیستند. همه دسته های زنان در گیلیاد اجازه خواندن و نوشتن ، اجازه تماشای تلویزیون یا گوش دادن به رادیو، اجازه استفاده از تلفن همراه، اجازه سفر کردن، اجازه تفریح کردن را ندارند. در واقع همه زنان در همه دسته ها هیچ اجازه ای ندارند و این قوانین برای همه زنان قابل اجراست و هیچ زنی حق سرپیچی ندارد و در صورت عدم رعایت قانون با مجازات سنگینی روبرو می شود و همین دلیل کافیست که زنان دسته اول هم زندگی راحتی نداشته باشند. اما آنها خود ، در شکلگیری این دولت نقش داشته اند پس اجازه اعتراض هم ندارند.

مارتا ها چه کسانی هستند؟

آنها زنانی هستند که تا قبل از شکلگیری گیلیاد زندگی عادی داشتند. بسیاری از آنها خانه و خانواده داشتند. اما بعد از انقلاب مذهبی گیلیاد آنها را از خانه هایشان دور کرده اند و از آنها به عنوان خدمتکار استفاده می کنند. خیلی از مارتاها قبل از انقلاب شغل یا موقعیت شغلی و زندگی خوبی داشتند. بعضی ها معلم،بعضی ها دکتر یا پرستار،بعضی ها کارمند و بعضی ها فروشنده بودند. آنها قبل از انقلاب انسان بوده اند اما حالا فقط یه خدمتکارند که جز پختن و شستن هیچ وظیفه دیگری ندارند. مارتا ها هم به ظاهر مشکل چندانی با اوضاع جدید ندارند اما در درون دلتنگ زندگی گذشته خود هستند.

زندگی هولناک ندیمه ها چگونه است ؟

ندیمه ها یا همان دستگاه های تولید مثل زنانی هستند که قبل از انقلاب مانند بقیه زنان زندگی ،خانه و خانواده داشتند. ولی این انقلاب به بیرحمانه ترین شکل ممکن همه داشته های آنان را ازشان گرفته است و داستان این سریال در مورد ندیمه ای به اسم جون است. جون در زندگی قبلی خود همسر و فرزند داشته و زندگی خوبی را با آنها تجربه کرده بود. بعد از انقلاب وقتی جون و همسر و فرزندش مانند خیلی از مردم آمریکا قصد فرار از کشور را داشتند در راه ، توسط ماموران گیلیاد دستگیر می شوند. همسر جون که استفاده ای برای دولت نداشته رها شده و به کانادا پناهنده می شود اما فرزند او که برای دولت مهم ترین دارایی محسوب می شود، به دست یکی از سران دولت سپرده می شود و خود جون هم به عنوان ندیمه به خانه های مختلف دولت مردان جهت باروری فرستاده می شود.

و حالا ۵ دلیل برای اینکه چرا باید این سریال را تماشا کرد.

 1- حسرت

در این سریال شما با هر نوع شخصیتی که دارید برای خود همزاد پیدا می کنید. این سریال به صورت واضح معایب راه و رسم گیلیاد را به تصویر می کشد. این سریال قبل از بررسی هر مبحثی ، به بررسی روان می پردازد. در این سریال شما متوجه می شوید که اعتقاد و باور ، چقدر بر زندگی خوب یا بد شما می تواند تاثیرگذار باشد. زنان دسته اول به خاطر باور اشتباه زندگی خود را تباه می کنند و علی رقم زندگی به ظاهر خوب در درون خود مشکلات زیادی دارند. آنها همیشه در آرزوی داشتن فرزند بوده اند.

در واقع دلیل همکاری آنها با مردان بر سر تصویب قوانین، همین حسرت نداشتن فرزند بوده است. آنها در درون خود به زنان بارور و حالا به زنان هم سطح خود که ندیمه باردار دارند حسادت می کنند. این حسادت دلیلی است که آنها ماهیت زن بودن خود و همدری با هم جنس خود را فراموش کنند و فقط برای رسیدن به آرزوی شخصی خود ، تن به ذلتی بی جبران بدهند. احساسات ، جزء غیر قابل انکارِ وجود انسان هستند. انسان بدون احساساتِ وجودیش ، ماهیت انسانی نخواهد داشت اما همین احساستی که تار و پود ” انسان بودن ” هستند اگر کنترل نشوند باعث نابودی ماهیت انسانی می شوند.

2- ترس

مارتاها زنانِ به ظاهر قانع و‌ مطیعی هستند.آنها بی آزارترین شخصیت های سریال هستند.در اموری که به آنها مربوط نیست دخالت نمی کنند و فقط فرمان را اجرا می کنند. مارتاها در مقایسه خود با ندیمه ها اوضاع خود را بهتر می بینند اما درونشان پر از حسرت گذشته است. حسرتی که با ترس گره خورده و مانع مبارزه با شرایط می شود. آنها از مجازات می ترسند، از طرد شدن می ترسند، از آوارگی می ترسند. حتی از برگشت به شرایط قبل هم می ترسند و برای همین خود را مطیع شرایط می کنند. اما وقتی درونشان با خاطرات گذشته روشن می شود این ترس بزرگتر می شود. بزرگ می شود چون آنها دیگر به آزادی خود باور ندارند. مارتا ها هم مثل باقی زنان هیچ اجازه ای ندارند اما خود را با اجازه ی “محبت کردن به دیگران” ( شما بخوانید سرویس دهی به دیگران ) مشغول می کنند تا راهی برای جبران ترس درونی خود پیدا کنند. ترس، مارتا ها را از ماهیت آزاد انسانی دور می کند. وقتی ترس بر همه احساسات غلبه می کند قدرت ویگرانگریِ زیادی پیدا می کند.ترس ، انسان را نادان می کند و نادانی انسان بودن را از آدم می گیرد.

3- باورهای غلط

مردان در گیلیاد با این باورند که جنس برتر و قوی تر هستند.آنها بر اساس باورشان ( بخوانید برداشت شخصی شان ) از آموزه های مسیحیت ، قوانین ظالمانه را برای زنان وضع کردند. آنها آنقدر به راه و رسم خود باور دارند که حتی برای بارور کردن ندیمه ها ، قانون مراسم مخصوص مذهبی وضع کرده اند. آنها قبل از ارتباط با یک ندیمه بدون در نظر گرفتن رضایت او ابتدا مراسم مذهبی خود را اجرا می کنند ، عباراتی از کتابی می خوانند و بعد سعی در بارور کردن ندیمه می کنند. عجیب تر اینکه در تمام این مدت همسرانی که به واسطه حسرت مادر شدن تن به تصویب چنین قوانین و تن به روی کار آمدن چنین دولتی داده بودند ، در همه مراحل حضور دارند تا به خود این باور را بدهند که مرد او فقط برای پیروی از دین و از بین بردن حسرت او چنین کاری می کند.آنها هر دو خواسته اند باور کنند که این تنها راه نجات خود و بشر است. این باور،آنها را به اوج خوشبختی رسانده است اما عدم اطلاع آنها از غلط بودن این باور ماهیت انسانی آنها را از ایشان گرفته. باور ذاتا این قدرت را دارد که می تواند انسان را به اوج برساند ولی همان قدر هم می تواند مخرب باشد. باور، احساس ذاتی انسان نیست. انسان فقط با جستجو و دانش می تواند این حس را در خود ایجاد کند. اگر در جستجوی باور به چیزی برسد که اطلاعات کافی و درستی از آن نداشته باشد آن باور قطعا مخرب خواهد بود. گاهی باور های انسان آسیبی به خودش نمی رساند ولی همان باور می تواند دنیای دیگر انسان ها را نابود کند.

4- قدرت

ندیمه ها، قدرتمندترین شخصیت های سریال از لحاظ احساسات هستند. آنها مادرند. آنها عشق،غم،شادی،حسرت،باور،امید،ترس، آرزو،خشم و همه احساسات یک انسان را با همه وجود تجربه کرده و البته می کنند. آنها مادرانی هستند که فرزندانشان را به زور از ایشان گرفته اند. آنها زنانی هستند که با وجود داشتن همسر مجبور به همخوابی با مردان دیگر هستند. آنها روزی خانه ، شغل و خانواده داشته اند و همواره در طول زندگی عادی خود برای فرزندان خود آرزوی همچین شرایط نورمالی ( حتی بهتر ) را داشتند. آنها مادرانی هستند که همه ی باورها و آرزوهایشان بر باد رفته است.اما مادر بودن یک ماهیت نیست،بلکه یک قدرت است. قدرت مادر بودن به آنها اجازه می دهد که بر باقی احساسات غلبه کنند و برای آینده خود و فرزندانشان دست به مبارزه بزنند.
اما انسان برای مبارزه لازم نیست که مادر شود.فقط کافیست که مانند یک مادر از همه احساسات خود استفاده کند.ترس ،غم، شادی،قدرت و باور را بشناسد و در راستای زندگی بهتر به کار ببرد. جون ندیمه ای است که با غلبه بر احساساتش و کنترل آنها آینده ای را برای خود و دیگران رقم زد که هیچکس هرگز احتمال وقوعش را نمی داد.

5- دانش

مهم ترین قانون گیلیاد سلب امتیاز سواد از زنان است. در گیلیاد حتی زنانی که سواد خواندن و نوشتن هم دارند، اجازه مطالعه ندارند. دولت گیلیاد با علم به اینکه دانش می تواند زنان را آگاه سازد این حق را از آنان سلب کرده است.دولت گیلیاد می داند که دانش می تواند دنیای بهتری بسازد و خود هم از این دانسته استفاده کرده و دنیای بهتری برای خود ساخته است. اما دانش آنها فقط یک بُعد داشته و آن هم برداشت هایشان از آن کتاب است. علم تک بعدی نه تنها باعث ایجاد زندگی بهتر نمی شود بلکه بسیار مخرب است. انسان برای رسیدن به اهداف و آرزوهای خود و برای داشتن زندگی بهتر نیاز به کسب دانش دارد. اما این دانش را چگونه و از کجا باید به دست بیاورد بسیار مهم تر از خود به دست آوردن دانش است. 

نتیجه گیری

این سریال دریچه ی جدیدی بر روی احساسات شما باز می کند و شما را با همه ی جوانب آن روبرو می کند. در پایانِ این سریال می بینید که همه زنان در هر دسته ای که هستند بعد از کنترل احساسات و غلبه بر آنها و شناخت شرایط و شخصیت خود بر بسیاری از مشکلات فائق آمده و دست به مبارزه ی غیر ممکنی می زنند و امکان به وجود آمدن چنین اتفاق بزرگی فقط با داشتن آگاهی و دانش در مورد خود و دنیای اطراف خود امکان پذیر است. برای به دست آوردن دانش کافی برای زندگی، باید مطالعه کرد، دید و تجربه کرد. یکی از بهترین راه ها برای به دست آوردن این دانش خواندن کتاب و تماشای فیلم ها و آثار هنری فاخر است.
نوشته قبلی

موفقیت چیست ؟

نوشته بعدی

مصاحبه محمد بی باک با افراک در همایش واچ تایم

6 دیدگاه در “5 دلیل برای تماشای سریال سرگذشت ندیمه

  1. به نظرم هر مرد ایرانی لازمه این فیلم رو ببینه تا خیلی از حقایق براش مشخص شه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری